×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

farhang-e-iran

× مطالبی راجع به فرهنگ و تمدن ایرانی جهت آشنایی بیشتر جوانان.
×

آدرس وبلاگ من

farhang-e-iran.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/y tu mama tambien

حکایت عشق و مرگ

اول دفتربه نام ایزد دانا                         صانع پروردگار حی توانا

 

حکایت عشق و مرگ

 

    شخصی حکایت کرده که روزی با جمعی از اهل ادب نسته بودیم و از اخبار مردم میگفتیم تا اینکه حرف به حکایات عاشقان کشید.هریک چیزی میگفتیم و در بین ما پیری ساکت نشسته بود.سپس پیر گفت :من حکایتی میگویم که هرگز مانند آن را نشنیده اید.

    گفت:دختری داشتم که دل به عشق جوانی داده بود و ما خبر نداشتیم .آن جوان هم دل به دختردیگری بسته بود که اتفاقا آن دختر با دختر من دوست بود.

     روزی در مجلسی بودم که آن جوان هم بود و دلدارش هم در مجلس زنانه بود و ناگاه با صدای بلند خواند:" ترک مال و ترک جاه و ترک جان       در طریق عشق اول منزل است "

سپس جوان با شنیدن صدای معشوقش سخت دگرگون شد و فریاد زد:" خاتون!محبوب!آیا رخصت میدهی که بمیرم؟ " و جواب شنید :" اگر عاشقی بمیر وگرنه این مجلس را آلوده نکن !" من با دو چشمم دیدم که آن جوان در میان بقیه مهمانان به بالش تکیه داد٬چشم برهم نهاد و زیر لب گفت:" خوشا مرگ که عشق را تحقیر میکند!"

    ما تصور کردیم که او خوابیده اما وقتی ساقی شربت و گلاب گرداند و نوبت به او رسید و تعارفش کرد جوان جوابی نداد من او را جنباندم و او به پهلوی چپ افتاد و همه با حیرت به او نگاه میکردند که مرده بود! با وحشت به خانه گریختم و اهل خانه سبب پریشانی مرا پرسیدند و من واقعه را تعریف کردم و گفتم :" علی ابن صالح که عاشق خاتون گلی بود به دستور محبوبش سر بر بالین نهاد و مرد. دخترم که این حرف را شنید آرام به اتاق خود رفت و برای شام سر سفره نیامد. وقتی برای آوردن او به اتاقش رفتم دیدم که رو به قبله دراز کشیده ملحفه ای روی خود کشیده و مرده است. آن شب صدای فریاد از خانه ما برخاست و ساعتی بعد صدای ضجه زنان از خانه پدر خاتون هم بلند شد و بعد ار پرس و جو فهمیدم که خاتون گلی نیز رو به قبله خوابیده و برنخاسته!

     صبح روز بعد قبرستان شهر از همه اهالی پر بود پیر و جوان و فقیر و غنی همه در مرگ عاشقانه آن سه جوان سیاه پوشیده بودند.

          مرحبا عشق که وحدت مرگ است و حیات!!!

 

 

 

چهارشنبه 27 فروردین 1387 - 8:05:59 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

13189 بازدید

1 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

7 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements